جدول جو
جدول جو

معنی عماره اموی - جستجوی لغت در جدول جو

عماره اموی
(عُ رَ یِ اُ مَ)
ابن عقبه بن ابی معیط ابان بن ابی عمرو ذکوان بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف قرشی اموی. وی برادر مادری عثمان بن عفان بوده است. و در روز فتح مکه او و دو برادرش ولید و خالد اسلام آورده اند. و ’ابن حجر’ احادیثی از وی نقل کرده است. عماره در کوفه اقامت میکرد و ’مرزبانی’ در معجم الشعراء ابیاتی از او در مدح برادر ناتنی خود، یعنی عثمان بن عفان نقل کرده است که در ’الاصابه’ مذکور است. رجوع به الاصابه و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 41، تاریخ گزیدۀ حمدالله مستوفی چ امیرکبیر ص 240، امتاع الاسماع مقریزی ج 1 ص 306 و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 313 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ رَ یِ یَ مَ)
ابن علی بن احمد حکمی مذحجی یمنی شافعی، مکنی به ابومحمد و ملقب به نجم الدین. فقیه و عالم به علم فرائض و مورخ و شاعر یمن در قرن ششم هجری بود. نام او در الذریعه بصورت ’عماره بن حسن بن علی بن زیدان بن احمد حکمی یمانی مصری’ آمده است. اصل وی از شهر مرطان در وادی السباع یمن بود و در سال 515 ه. ق. در تهامه متولد شد. و در سال 531 ه. ق. به زبید سفر کرد و نزد دانشمندان آنجا به تلمذ پرداخت. سپس به تجارت اشتغال ورزید و به عدن مسافرت کرد و از آنجا به مکه و سپس به مصر رفت و پس از چندی به زبید بازگشت. در سال 550 ه. ق. ’قاسم بن هشام’ امیر مکه وی را به رسالت نزد ’طلائعبن رزیک’ وزیر خلیفۀ فاطمی فرستاد. عماره در مصر مورد احترام و اکرام فاطمیان قرار گرفت از این رو وی آنها را مدح بسیار کرده است. و سرانجام پس از سقوط دولت فاطمیان به دست صلاح الدین ایوبی، با صلاح الدین از در مخالفت درآمد و با هفت تن از بزرگان مصر توطئه ای به مخالفت با صلاح الدین ترتیب داد که باعث دستگیری وی و یارانش گردید و منجر به اعدام عماره در 26 شعبان سال 569 ه. ق. شد. او راست: 1- اخبار الوزراء المصریین. 2- اخبارالیمن یا تاریخ الیمن. 3- دیوان شعر. 4- شکایهالمتکلم و نکایه المتألم. 5- المفید فی اخبار الملوک بزبید. 6- النکت العصریه فی أخبار الدیار المصریه که بنظر میرسد همان ’اخبار الوزراء المصریین’ باشد. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ ضَ)
ابن عمرو بن امیه بن خویلدبن عبدالله بن ایاس بن عبدبن ناشره بن کعب بن جدی بن ضمرۀ ضمری. ’ابن حجر’ گوید که نام او را جزء صحابه ندیده است، ولی ’طبری’ مینویسد که عمرو بن عاص در سال پانزدهم هجری در اوایل خلافت خلیفۀ دوم، عماره را والی رمله کرد. و چون رسم بر این بود که فقط صحابیان را به ولایت انتخاب میکردند، لذا ’ابن فتحون’ وی را از صحابه دانسته است. رجوع به الاصابه و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 37 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ جُ مَ)
بنت نافعبن عمر جمحی. محدث بود. (از تاج العروس). رجوع به اعلام النساء عمر رضا کحاله چ 2 ج 3 ص 343 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ بَلْ)
بنی عمارۀ بلوی، نام بطنی است. (از تاج العروس) (از معجم قبائل العرب). ’ابن اثیر’ درباره این بطن چنین نویسد: عماری منسوب است به عماره بن مالک بن عمرو بن بثیره بن مشنؤبن قشربن تمیم بن عوذمناه بن تاج بن تیم بن اراشه بن عامر بن عبیله بن قسیل بن فران بن بلی، بطنی از بلی است، و از آنان است: مجدربن زیاد بن عمرو بن زمزمه بن عمرو بن عمارۀ بلوی که هم پیمان انصار بود و در غزوۀ بدر شرکت داشت. رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ اُ مَ)
ابن عبدالعزیز بن مروان بن حکم اموی قرشی، مکنی به ابوحفص. وی هفتمین خلیفۀ بنی امیه و خلیفه ای صالح و عادل بود لذا برخی او را پنجمین از خلفای راشدین خوانده اند. بسال 61 ه. ق. در مدینه متولد شد و در عهد ولید بن عبدالملک والی همان شهر گشت. سپس به وزارت سلیمان بن عبدالملک در شام رسید. و در سال 99 ه. ق. پس از سلیمان، در مسجد دمشق با وی برای خلافت بیعت شد. وی نخستین کسی است از بنی امیه که مردم را از سب و ناسزاگویی به حضرت علی بن ابی طالب (ع) بازداشت. او را در ادارۀ مملکت روشی خاص بود بدینسان که به عاملان خویش آزادی کامل در امور می بخشید و آنها فقط در کارهای پیچیده و لاینحل ملزم به مشورت با خلیفه میشدند. شریف رضی در رثای وی قصیده ای به این مطلع دارد:
یا ابن عبدالعزیز، لو بکت العین
فتی من امیه، لبکیتک.
عمر بن عبدالعزیز پس از دو سال و نیم خلافت در سال 101 ه. ق. درگذشت و گویندکه وی را مسموم کردند. (از الاعلام زرکی چ 2 ج 5 ص 209). رجوع به مآخذ ذیل شود: فوات الوفیات ج 2 ص 105، تهذیب التهذیب ج 7 ص 475، صفهالصفوه ج 2 ص 63، تاریخ ابن اثیر ج 5 ص 22، تاریخ ابن خلدون ج 3 ص 76، تاریخ طبری ج 8 ص 137، تاریخ مسعودی ج 2 ص 131 و حبیب السیر چ خیام ج 2
لغت نامه دهخدا